من از خواب خوش گریزانم
که تو را فقط در کابوسهایم دیده ام
آری
شبها تو را میبینم
شنلی سفید بر دوش
پشت به من در حال گذری.
و مرا در شب تاریک تنهایی میگذاری و میروی
آخر به کجا ؟
من اینجایم
با همه عشق
شور
در رکابت
تو چه میخواهی دگر؟
مرا دلیست با تو همراه
با تو یکرنگ
با تو عاشق
بی تو تنها بی تو مخدوش
و بی تو تهی از هر خیال
far@par
:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 208
|
تعداد امتیازدهندگان : 60
|
مجموع امتیاز : 60